گذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به هفته های پيشين

 

روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شمارهْ 241 مورخ 17/10/2001

نويسنده: Elke Windisch (مسكو)

 

 

"هم پيمان با داشتن احساسات اّميخته"

 

همسايه هاى افغانستان از (ورود موج)

اّوارگان در هراس اند

 

f (با نام شهرك ويا بندرگاه) ترمز در جنوب ازبكستان از جملهْ (شهروندان دنياي) غرب، صرف باستان شناسان اّشنائى دارند كه جهت دريافت اّثار ماندگار از دورهْ كوشان (كوشانى ها)، (درين منطقه) به حفريات پرداخته اند. وليك بزودى اين حرف تغيير مي يابد.

ترمز مستقيماً در خط سرحد 137 كيلومترى ميان (ازبكستان) و افغانستان قرار دارد و بخاطر داشتن پايگاه هوائى (با خطوط) 25 كيلو متر بنام Kakaida و موجوديت يك باب مركز ضبط صوتى از زمان اتحاد شوروى كه ميتواند (جريان صوتى) فضاى هوائى مجموعاً شرق ميانه را گوش كند، بمثابهْ كليد موفقيت بمباردمان ايالات متحدهْ امريكا بر ضد رژيم طالبان، در معرض گفتگو ميباشد.

در اّغاز ماه اكتوبر، رئيس جمهور ازبكستان، اسلام كريموف مسالهْ استفاده از پايگاه هاى ازبكى از سوى واشنگتن را رسماً پذيرفت. جزئيات اّن اندكى پسانتر در مذاكرات محرمانه در تاشكند توافق شد. راجع به نتايج و مقاصد دقيق واشنگتن، وسايل اطلاعات جمعى در ازبكستان و همچنان برادر بزرگ سابقه در  مسكو، سكوت اختيار كرده اند. تاشكند تا كنون از گزارش فرستندهْ تلويزيونى روسى NTv انكار ميورزد كه بر اساس اّن اولين هواپيماى ترانسپورتى هركولس (Hercules) از قبل در پايگاه (Karschi) حدود 250 كيلو متر دور تر از ترمز، بايست فرود اّمده باشد. يك كارمند وزارت دفاع ازبكستان كه نخواست نامش افشا شود، در برابر (پرسش) فرستندهْ راديوئى خارجى ايالات متحده در خدمت روسى بنام Radio Liberty قبول نمود كه همكاران شان (كارمندان وزارت دفاع امريكا) از واشنگتن، تمام پايگاه ها را (در ازبكستان) قبلاً امتحان كرده اند.

 

اميدوارى به دموكراسى:

در حدود 100000 باشندگان شهر ترمز به اين عقيده اند كه به زودى (هواپيماى جنگى) ايالات متحده (US Air force)، (در پايگاه ها) جابجا ميگردند و به اّينده با نگاه ها و احساسات خيلى اّميخته مي نگرند. دانش اّموزان به راديو Liberty گفتند كه اّنها فعاليت هاى ايالات متحدهْ امريكا را در اّسياى ميانه مثبت ارزيابى ميكنند. اولاً مردم افغان منجمله حدود 1،6 مليون قوم ازبك در شمال غرب (كشور) را از چنگال رژيم ترور طالبان رها ميسازند. با در نظرداشت اين موضوع كه از سال 1991 كريموف حاكم قدرتمند در ازبكستان، كليه مخالفين را زير فشار گرفته است، ثانياً دانش اّموزان اميدوارند تا در نتيجهْ فشار امريكائى ها پروسهْ ديموكراتيزه ساختن در وطن اّنها بطور جدى عملى گردد. همين حالا از اّن جهت حتى مسلمين افراطى عقده مند در موقعيت هاى ضد امريكائى ها احراز مقام نميدارند.

با وجود اين، اين تنها ازبكستان نيست كه از حل سياسى پرابلم افغانستان سود ميبرد، بلكه جمهوريت هاى شوروى سابق در اّسياى ميانه - تاجكستان، قرغزستان، تركمنستان و قزاقستان نيز از اّن بهره مند ميشوند. به اين دليل: ترس از موج عظيم اّوارگان كه منطقه را نا اميدانه پر مينمايند (و جذب اّنها سنگينى ميكند) و رژيم هاى بى ثبات را ميتواند تا سنگ بنا تكان دهد.

 

رژيم هاى بى ثبات:

بدين گونه خشكيدن بحيره اورال در اّسياى ميانه فاجعهْ بزرگ اقليمى دوران جديد را فراهم اّورد: يك مليون تاجك بنابر اطلاع سازمان ملل متحد از ناحيهْ گرسنگى تهديد به مرگ هستند. اين منطقه شاهد خشكسالى پياپى طى سه سال اخير بوده است. لاكن كارشناسان پيش از اّغاز جنگ زمينى با چند مليون اّوارگان جنگى، محاسبه ميدارند. ازبكستان نه تنها نخستين منزلگاه براى ازبك هاى افغان ميباشد، بلكه در مورد شش مليون تاجك هاى افغان نيز اين حرف صدق ميكند. بوسيلهْ تقسيم و حاكميت سياسى شوروى از هرچهار شهروند ازبكستان يكى اّن تاجك است، در شهرهاى بزرگ چون سمرقند سهم تاجك ها در تركيب نفوس 90 فيصد را در بر ميگيرد.

اين مطلب نيز به اّن علاوه ميگردد كه تاجك ها بصورت عنعنوى اساساً حاميان اسلام و محرك مقاومت مذهبى (؟) در منطقه بحساب مياّيند. هدف اّنها: سرنگون كردن حكومت هاى غير مذهبى (لائيك = جدائى دين از دولت) است. پس از سقوط جنبش اسلامىازبكستان متشكل از تاجك ها و متحد طالبان كه پايگاه هاى خويش را در قلمرو خارج از كنترول حكومت تاجكستان دارند، ازبكستان از خزان سال 2000 رژيم سخت ويزه را (در امر رفت و اّمد اتباع) قايم نموده است. مزيد بر اّن دستگاه هاى تضمين امنيت سرحد را اعمار كرده و قسماً ماين گذارى شده است. قرغزستان و قزاقستان از اين مثال فعلاً پيروى مينمايند.

تمام دولت هاى منطقه به حق در هراس اند (كه مبادا مساله تا سرحد) تراوش همراه با فشار گروپ هاى بزرگ جنگجويان مسلح و افزايش قاچاق مواد مخدر (در خاك اّنها) انكشاف يابد. تجارت ترياك و اّنگونه كه كارشناسان معتقداند، يگانه راه بدست اّوردن پول در نزد مهاجران بوده تا به اين طريق به حيات خود ادامه داده بتوانند.


 

 


 

روزنامهْ مالى و اقتصادى: Handelsblatt

مورخ 20/10/2001

نويسنده: Bernhard Imhasly

 

 

"تخريب دوامدار افغانستان ايجاب طرح يك" پلان چند جانبه را مبنى بر اعمار مجدد مينمايد"

 

در هندوكش (افغانستان) خطر تهديد

فاجعه متصور است

 

افغانستان پس از جنگ بايست با (طرح و تطبيق) يك نوع پلان مارشال در كار اعمار مجدد، اين كشور كاملاً تخريب شده، مساعدت گردد. اين حرف پيش از همه وابسته باّنست كه در گام نخست تاسيسات ضرورى سياسى، ادارى، اقتصادى و امنيتى سياسى ساخته شوند.

نشريهْ Handelsblatt مورخ 19/10/2001 دهلى جديد:

پس از بيست سال جنگ و خشكسالى، همچنان با درنظر داشت مليون ها مهاجر، در پيش روى افغانستان داراى مليت هاى متعدد يك وظيفه ئى قرار ميگيرد كه تنظيم سر از نو (حوزهْ) بالكان و يا اعمار مجدد كمپوچيا (در مقايسه باّن) بازى كودكان بوده اند. تاسيسات (انفرا ستركتور) دولتى و اجتماعى از لحاظ فزيكى بكلى تخريب شده اند.

(ساختمان) جغرافيائى كوهستانى و دشت هاى ريگى اجازهْ ايجاد يك شبكهْ نهايت باريك تبادلهْ اطلاعات را با توجه به عقب ماندگى كشور كه هميشه نيازمند انكشاف بود و درنتيجهْ جنگ زيان هاى بى شمارى را متحمل گرديد، ميدهد. صرف 12 فيصد مزارع قابل استفاده در زراعت است، 5 فيصد از اّن در زير پوشش اّبيارى ميباشد. جنگ راه هاى تجارتى را ويران نمود، سيستم اّبيارى صدها سال كهنه را غير فعال ساخت و سرزمين كلتور (زمين هاى قابل زراعت و ساختمان و مناطق مسكونى - م) در نتيجهْ كشت مليون ها ماين به دشت مبدل شده است.

4/1 بخش مردم طى بيست سال اخير در مهاجرت بودند، خدمت به جنگ در بسا قضايا مرد (خانه را) يعنى يگانه نان اّور فاميل را در يك جامعهْ اسلامى، بسوى خود كشيد. شبكهْ بافته شده با كار نهايت ظريف، مناسبات همسايگى بين روساى (قبايل) و اقوام بوسيلهْ سرازير گرديدن سلاح ها، پول (از مدرك قاچاق و فروش) مواد مخدر و خريد وفادارى هاى سياسى در تعداد زياد مسايل معين ميگردد.

در مدت ده سال اخير تخريب ساختار هاى دولتى از دورهْ شاهى و تاسيسات اعمار يافته رژيم كمونيستى، صورت گرفت. جنگ داخلى (جنگ داخلى نبود، بلكه مداخله بيشرمانه همسايگان بخصوص پاكستان و ايران در امور سرنوشت ساز زندگى مردم افغانستان بود كه ارتجاع منطقه و جهان عرب و نيروهاى غارتگر جهانى به سردمدارى امپرياليسم امريكا خطوط اّنرا طرح ريزى و در وجود اجيران داخلى و وارداتى "تروريست هاى عربى" تطبيق ميكردند - م) ميان مجاهدين طى سالهاى 1992 و 1996 و پس از اّن در زمان حاكميت طالبان، تمام عناصر دربرگيرندهْ يك ادارهْ مركزى تا سطح نواحى ناپديد شدند (از بين رفتند). تنها در سطوح محلات بشكل عنعنوى ادارهْ قريه (ملك ده) حد اقل تا حدودى توانستند حفظ شوند.

ايجاد دوبارهْ اين ساختارهاى ادارى، بعد از رژيم طالبان بايد يكى از اولين هدف بحساب اّيد حتى پيشتر از جارى شدن كمك هاى اعمار مجدد (به كار تاسيس اّنها اقدام صورت گيرد). "بسيار كم مفيد واقع ميشود، اگر در بارهْ يك پلان مارشال صحبت كنيم، هرگاه وزارت ماليه وجود نداشته باشد تا كمك ها را پذيرفته بتواند" يك نمايندهْ سازمان امداد (Oxfam) در اسلام اّباد به همين نظر بود. و اعمار مجدد نميتواند اّغاز گردد تا اّن زمانيكه دولت امنيت را تضمين ننمايد. افغانستان عساكر فراوان دارد، ليكن بدون اردوى ملى ميباشد. موازى به اّن بايست قانون يك "شوراى عالى" متشكل از كليه گروپ هاى قومى، گروه هاى جنگى و شخصيت هاى افغان تحقق يابد.

ولى (جبر) زمان فشار مياّورد، زيرا درجهْ تخريب كشور و ورود زمستان در پيش روى ممكن است به يك فاجعهْ انسانى بانجامد. اين را ميشود يك دليل مبنى بر اّن قبول كرد كه در سند مذاكرات حكومات در پاريس و برلين پذيرفته شده كه ساختار هاى "مناسب" ملل متحد با سهمگيرى دولت هاى اسلامى ثروتمند، استحكام يابند. از اّنجائيكه عملاً كدام قوهْ محركهْ ميان دولت مركزى و ادارات در محلات وجود ندارد، بناً ناچار بايست بزودى ساختمان امنيتى موقتى تا سطح (دهات) و نواحى سايه افگند.

همچنان ايالات متحدهْ امريكا و هم اتحاديهْ اروپا به موافقه رسيدند كه اين پروسهْ سياسى - ادارى با كمك هاى نيرومند اقتصادى لاجرم بدرقه گردد. همراه باّن بايد تهداب يك سناريوى فاجعه (سنگ تهداب يك موْسسهْ مبارزه با اّفات و فاجعه ها) گذاشته شود كه در اّغاز كار عودت و جابجا ساختن دوبارهْ مهاجرين جاى خود را داشته باشد. بعد از اّن بايك پروگرام پلان شده دراز مدت اعمار مجدد را تعقيب نمايند. سرانجام لازم است كه همكارى هاى اقتصادى (پروژه هاى مشترك اقتصادى) پيشكش گردند تا در چوكات اّنها اين كشور (افغانستان) از فوائد موقعيت و ذخاير خويش كه در اختيار دارد و از ناحيهْ منرال ها غنى است، بهره بردارى كرده بتواند.


 


 

روزنامهْ: Hannoversche Allgemeine Zeitung

مورخ 20/10/2001

نويسنده: Gabriele Chwallek

 

 

ايالات متحدهْ امريكا حالا جنگ " اّرام و بى سرو صدا" را اّغاز ميكند

 

رول قوت هاى زمينى در افغانستان

 

واشنگتن: با سوق كوماندوهاى مخصوص زمينى مرحلهْ جديد جنگ در افغانستان اّغاز يافت. مامورين حكومت امريكا تائيد كردند كه يك چنين نوع عمليات فعلاً در جريان است. كار شناسان نظامى درين مساله اتفاق نظر دارند كه قطعات مخصوص قبلاً از گذشته ها، پيش از حملات تروريستى يازدهم سپتمبر در اّنكشور (در افغانستان) بودند تا ساحات را مشخص سازند و سازمان استخبارات CIA را در تلاش هاى اّن بخاطر تحرك رهبران پشتون مبنى بر جدائى از مليشه هاى طالبان، حمايت نمايند. "اعزام قطعات مخصوص مطلبى است كه ما اّنرا از زمان مديدى انجام داده ايم"، اين گفته را نشريهْ نيويارك تايمز "New York Times" بروز جمعه از قول يك مامور عاليرتبهْ حكومت به نشر رسانيد.

حالا سوق قطعات زمينى حرف رسمى بوده و نسبت به تمام عملياتى كه تاكنون صورت گرفته، (حدود و وسعت عملكرد اّن)، خارج از قياس ميباشد، باين معنى كه اّنها در اّينده، همچنان حملات مستقيم را بالاى عساكر طالبان تروريستان القاعده انجام ميدهند. در صحنهْ بين المللى (در رسانه هاى گروهى) راجع به عمليات ها زياد اطلاع داده نمى شود. كنون بخش "اّرام و بى سر و صداى" جنگ بر ضد طالبان و سازمان القاعدهْ اسامه بن لادن اّغاز مييابد.

حكومت ايالات متحدهْ امريكا مردم را بطور سيستماتيك اّمادهْ اّن ساخت تا (بپذيرند) كه موضوع روى يك جنگ دراز مدت و اكثراً نامرئى (پنهان) مى چرخد. بخش بزرگ عمليات هاى قواى مخصوص مخفى باقى ميماند، واگر موفقيتى هم بدست اّيد در لحظهْ حاضر مامورين پنتاگون فقط افشا ميسازند كه نيروهاى زمينى متشكل از گروپ كوچك عساكر ممتاز (مجرب و جنگديده) ميباشد "نه بيشتر از يك مشت پر" .  كارشناسان به اين نظر هستند كه با گذشت زمان تعداد اّن ها بالا ميرود، ليكن حضور شان در اراضى هيچوقت دوامدار نبوده، هرگاه شمار اّنها تقريباً با اندازهْ قوت هاى نظامى سوق شده در جنگ خليج هم برسد. اين سخن به اتكاى ابراز نظرهاى اّقاى Donald Rumsfeld وزير دفاع و اّقاى Colin Powell وزير خارجه پخش گرديده كه مطابق اّن ميگويند؛ نه (هيچ) "D-Day"([1])، هيچ عمل به سبك هجوم به مانند جنگ جهانى دوم بوقوع نمى پيوندد. مورخين و تحليل گران نظامى به اين اشاره ميكنند كه در جنگ افغانستان پس از حصول تسلط بر قلمرو فضائى حالا ديگر بايد تعقيب پرنسيب "كوچك اما ظريف" بدين معنى كه تحرك، تغيير پذيرى (انعطاف پذيرى) ، دقت و وقت شناسى به منصهْ اجرا قرا ر گيرد.

حملات هوائى به نظر كارشناسان بادامه بايست رول مهمى را ايفاء بدارد، زيرا بدين وسيله ميتواند ادعاى برترى و حاكميت بخوبى مشاهده گردد. ولى وزنهْ (كاربرد افزار جنگى) بطور قابل ملاحظه (روبه افزايش) روى هليكوپتر هاى جنگى و واحد هاى كوماندوئى مخصوص تمركز يابد. باين كار خطر تلفات در ميان مردم با سوق و اشتراك دادن اّنها در جنگ افزون ميشود، اّنچه كه مطابق پلان هاى پنتاگون تا فعلاً و حد اقل در مرحلهْ موقتى فقط از طرف امريكائى ها و برتانوى ها بايست دنبال گردد. اينكه ايالات متحدهْ امريكا در فاز جديد جنگ افغانستان چقدر به پيش ميتازد به تنهائى از بابت ديناميك نظامى تعين شده نميتواند. حمايت دوامدار پاكستان در مبارزه بر ضد ترور براى ايالات متحدهْ امريكا مساله ئى است كه از اّن صرف نظر كردن مشكل است. در اسلام اّباد مقاومت شديد بر عليه ساختار رژيم در كابل بر وفق خواست اتحاد شمال در صورت تلاش ايالات متحدهْ امريكا مبنى بر سقوط دادن حكومت طالبان، جريان دارد. اين موضوع امريكائى ها را در روزهاى گذشته مجبور به اّن ساخت تا (قسماً) عمليات نظامى خود را بطى سازند و باين طرز برخورد، شورشيان شمال افغان (نيروى هاى اتحاد شمال) جرات اّنرا نداشته باشد تابه كابل مارش (پيشروى) نمايند.

"اين عملكرد به ايالات متحدهْ امريكا (مفهوم) گشت و گذار در تيغه ها، پشته ها و قله هاى كوه را ميدهد"، اين مطلب را يك كارمند پنتاگون (وزارت دفاع امريكا) بروز جمعه اظهار نمود. "و من معتقدم كه باين پيشاّمد نه تنها سوق كوماندو هاى مخصوص به كوه ها است" (بلكه حصول موفقيت نيز زير سوال ميرود."

 

 



([1] ) D-Day: در شهر نورماندى فرانسه قواى متجاوزين، در جنگ جهانى دوم، هجوم اّوردند و شهر را اشغال كردند. همان روز به D-Day معروف گرديده است. م


February 4th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی